شرح آیاتی برگزیده از کتاب تلخیص البیان فی مجازات القرآن

پدیدآورمهدی تجلیل

نشریهرشد آموزش قرآن

شماره نشریه6

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 982 بازدید
شرح آیاتی برگزیده از کتاب تلخیص البیان فی مجازات القرآن

مهدی تجلیل
مقدمه

آیات قرآن کریم نمط اعلای بلاغت است که از آفاق وحی بر سینه رسول اکرم(ص)فرود آمده و تا دامان قیامت، سرمشق دانشوران و سخن‏شناسان شده است.
ظهور و تکامل فنون ادبی و علوم بلاغی عرب، در سایه نوازشگر قرآن و پرتو درخشان اسلام صورت گرفت.زیرا شیفتگان آیین پاک سرمدی و مشتاقان دین حنیف احمدی می‏کوشیدند، مقاصد عالی آیات قرآنی را آن‏سان که شایسته است، دریابند و مزایا و محاسن لفظی آن کتاب منیع را درک کنند.در راستای چنین شیفتگی است که ضرورت پیدایش علوم بلاغی و فنون ادبی احساس و سرانجام فن معانی و بیان و بدیع پی‏ریزی شده است و ضرورت دانستن آن، به ویژه در باب استعاره، کنایه و مجازهای والای قرآنی، بر پویندگان راه دانش و ایمان آشکار گشته است.
در شماره 5 رشد آموزش قرآن، مقاله‏ای با عنوان «سید رضی و تلخیص البیان فی مجازات القرآن»، در معرفی آن کتاب که سوره به سوره استعاره 1 های موجود در آیات قرآن را نقد و تبیین کرده است، به چاپ رسید.
اکنون به دنبال آن، وارد متن کتاب می‏شویم و 7 آیه از سوره‏های کهف، انبیا، فرقان، شعرا و طه را به لحاظ بیانی بررسی و کنکاش می‏کنیم.
چون هدف نگارنده علاوه بر تحلیل آیات از کتاب تلخیص البیان فی مجازات القرآن، استفاده از تلمیحات و شواهد شاعران فارسی زبان از مصادیق این آیات شریفه است، از این‏رو در دامنه پژوهش یادشده، تحت عنوان واژه«تحقیق»، به تجلی بلاغی آیات در شعر فارسی می‏پردازیم.خداوند در آیه هفدهم از سوره کهف می‏فرماید:
و تری الشّمس إذا طلعت تّزاور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تّقرضهم ذات الشمّال و هم فی فجوة منه
یعنی:و آفتاب را می‏بینی که چون از افق سر می‏کشد، از غارشان به سمت راست مایل است و چون فرو می‏شود، از سمت چپ دامن برمی‏چیند؛در حالی که آنان در جایی فراخ(از آن غار)قرار گرفته‏اند.
1.عبارت«تزاور»یک بیان استعاری است.زیرا از ماده«زور»به معنای مایل شدن و به کنار کشیدن گرفته شده است.در این‏جا آفتاب به مانند کسی است که از محل غار دور شده است و با سینه و صورت خود از جهتی به جهت دیگر روی می‏آورد.
بنابراین مستعار منه، فعل«تزا ور»است، مستعار له دور شدن، آفتاب از غار جامع انصراف و دوری، و بالاخره نوع استعاره، مکنیه است.
2.تعبیر«تقرضهم ذات الشّمال»نیز بیان استعاری دیگری است که در آیه نمایان است.در این جا دو تعبیر وجود دارد:تعبیر اول بدین معنا که آفتاب شعاع خود را از آن‏ها(اصحاب کهف)برمی‏گرداند و عبارت دوم «تقرضهم»است که شمول و برگرفتن اندکی از پرتو خورشید بر آنان را می‏رساند که چگونه آفتاب به هنگام گذشتن از بالای غار، کم‏کم فروغ خود را برمی‏گیرد.
در این بخش از آیه، استعاره تبعیه وجود دارد و [به تصویر صفحه مراجعه شود مهدی تجلیل کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث] مستعار منه تقرضهم، مستعار له، تمایل خورشید از سمت چپ و جامع دور شدن است.
به نظر نگارنده، چون هر دو استعاره با اسناد مجازی همراه است، نوع استعاره را می‏توان تخیلیه نیز دانست. در این‏جا باید اضافه شود که شعر را نیز«قریض»گفته‏اند، زیرا دو مصراع آن به طور مساوی بریده و ساخته شده‏اند. 2

تحقیق

از آیه شریفه‏«و تری الشّمس إذا طلعت»سنایی نیز در حدیقة الحقیقه استفاده کرده است؛آن‏جا که گوید: 3
هر کرا در نماز عده نکوست
غار مغرب سزای سجده اوست
رو قضا کن نماز بی‏دم آز
که نمازت تبه شد از غم آز
مولوی نیز در اشاره به آیه، تمایل و پشت کردن آفتاب را نسبت به غار اصحاب کهف به هنگام طلوع و غروب، به صورت زیر توصیف کرده است: 4
گفت حق در آفتاب منتجم
ذکر تزاور کذی عن کهفهم
*** در آیه سی و نهم سوره طه می‏فرماید:
و القیت علیک محبّة منّی و لتصنع علی عینی
یعنی:و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی.
در این آیه، دو تعبیر استعاری وجود دارد:
1.بیان اول در گفتار خداوند«القیت علیک محبّة منّی»است.منظور صرف«انداختن»نیست، بلکه مراد آن است که خداوند چنان مهری در دل حضرت موسی(ع) قرار می‏دهد که هر کس او را می‏بیند، دلباخته او و دلش به سوی او متمایل می‏شود.
در بخش اول آیه، استعاره تبعیه وجود دارد که مستعار منه ألقیت علیک محبة و مستعار له شمول محبت، و جامع دوست داشتن است.
2.بیان دوم تعبیر قرآنی‏و لتصنع علی عینیاست و منظور از آن این‏که تو(حضرت موسی)به گونه‏ای تربیت شوی که از حمایت من برخوردار شوی.این تعبیر شدت برخورداری حضرت موسی(ع)از عنایت خداوندی را بیان می‏کند.
در این آیه استعاره تخیلیه وجود دارد که مستعار منه است«علی عینی»، مستعار له بزرگی مقام حضرت موسی(ع)و جامع، مورد توجه قرار گرفتن است (فی الکلام استعارة تخیلیة و فی تنکیر المحبة إشارة الی فخامتها و غرابة أمرها) 5

تحقیق

استعاره‏«و لتصنع علی عینی»در گلشن راز شبستری بدین‏گونه مورد استفاده و تلمیح قرار گرفته است: 6
وجود ما هم مستی است یا خواب
چه نسبت خاک را با رب ارباب
خرد دارد از این صد گونه اشگفت
که و لتصنع علی عینی چرا گفت
بدین معنی عقل آدمی از مفهوم‏«لتصنع علی عینی» صدگونه شگفتی احساس می‏کند که توانایی خداوند به حدی است که یک نظر و توجه، آن انسان(حضرت موسی علیه السلام)را کمال می‏بخشد.
و در آیه صد و چهارم سوره انبیا می‏فرماید:
یوم نطوی السّماء کطیّ السّجلّ للکتب
یعنی:روزی که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامه‏ها در می‏پیچیم.
در آیه فوق، «نطوی السّماء»ترکیب استعاری است که می‏توان آن را به دو صورت بیان کرد:
1.از درهم پیچیدن آسمان، درهم ریختن و شکستن بنیان آسمان اراده می‏شود که در کلام عرب نیز به کار رفته است.عبارت‏«طوی الدهر آل فلان»(روزگار طومار زندگی فلان گروه را درهم پیچید)کنایه از هلاکت و نابودی است.
2.در بیان دیگر، واژه«الطیّ»در معنای واقعی آن به کار می‏رود.بدین معنا که ما گستره و پهنای آسمان را پس از گسترش، پیچیده و جمع می‏کنیم.
در این آیه نیز استعاره تبعیه وجود دارد و مستعار منه، نطوی السماء، مستعار له اراده الهی در نابودی آسمان‏ها و جامع، هلاک ساختن موجود است.

تحقیق

در ابیات زیر، سنایی آن‏جا که صفات قدرت و ثبوتیه خداوند را برمی‏شمرد، از مفاد این استعاره و آیه شریفه استفاده کرده و در تصویر قیامت و قدرت الهی چنین آورده است: 7
با مکان آفرین مکان چه کند
آسمان خود بر آسمان چه کند
آسمان دی نبود امروز است
باز فردا نباشد او نوزست
در نوردد ز پیش ستر دخان
یوم نطوی السماء رو برخوان
عارفان چون دم از قدیم زنند
ها و هو را میان دو نیم زنند
نه بار کان ثبات اوقاتش
نه مکان جای هستی ذاتش
ای که در بند صورت و نقشی
بسته استوی علی العرشی
و در آیه چهل و پنجم از سوره فرقان می‏فرماید:
ألم تر إلی ربّک کیف مدّ الظّلّ و لو شاء لجعله ساکنا ثمّ جعلنا الشّمس علیه دلیل
یعنی:آیا ندیده‏ای که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است؟و اگر می‏خواست آن را ساکن قرار می‏داد؟ آن‏گاه خورشید را برای آن دلیل گردانیدیم.
در آیه فوق، تعبیرهای‏«ألم تر إلی ربّک»و«جعلنا الشّمس علیه دلیلا»استعاره هستند:منظور از«ربک»در این آیه، فعل، اثر و یا حکمت پروردگار در گستراندن سایه است که واژه مضاف حذف شده است.گویی سخن‏ پروردگار چنین بوده است:«آیا حکمت پروردگار را در گسترش سایه ندانستی؟!»
به نظر نگارنده، در این قسمت مجاز به علاقه حذف مضاف نیز ملاحظه می‏شود.
و استعاره دوم در«و جعلنا الشّمس علیه دلیلا»رخ می‏نماید.در این بخش از آیه، حالت ادراک قلبی وجود دارد.زیرا در واقع وقتی به سایه نگاه کنیم، به وجود خورشید پی‏می‏بریم.
در این بخش نیز مجاز به علاقه لازمیت و ملزومیت (سایه و خورشید)وجود دارد.
بنابراین در این آیه، هر دو تعبیر استعاره تبعیه هستند و به ترتیب به مستعار منه:«ألم تر إلی ربّک و جعلنا الشّمس علیه دلیلا»، مستعار له:درک علمی و حکمی پیامبر(ص)یعنی«سایه»و جامع:«تیقّن»التزام آفتاب و سایه است.

تحقیق

شاعران بزرگی چون مولوی و سنایی، از این استعاره قرآنی استفاده کرده‏اند.چنان‏که سنایی گوید: 8
لطف حق سایه‏ش افکند بر دل
بس بگوید که کیف مدّ الظّل
چون ز ظل جان او بیابد لمس
روی بنمایدش جعلنا الشّمس
و مولوی نیز گوید: 9
دامن او گیر زوتر بی گمان
تا رهی در دامن آخر زمان
کیف مد الظل نقش اولیاست
کو دلیل نور خورشید خداست
اندرین وادی مرو بی این دلیل
لا احب الافلین گو چون خلیل
و در آیات 225 و 224 سوره شعرا می‏فرماید:
و الشّعراء یتبعهم الغاوون ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون
یعنی:و شاعران را گمراهان پیروی می‏کنند.آیا ندیده‏ای که آنان در هر وادی سرگردانند؟
عبارت‏«فی کل واد یهیمون»یک بیان استعاری است و منظور از آن این‏که، شاعران در گفته‏ها و سروده‏های خود از راه‏ها و شیوه‏های گوناگونی پیروی می‏کنند.
بدین ترتیب در این آیه استعاره مصرّحه جلوه می‏کند که در آن مستعار منه:«فی کل واد یهیمون»مستعار له: ورود در شیوه‏ها و ترفندهای مختلف شعری، و جامع: پراکندگی و سرگردانی است.
در این مورد می‏توان گفت، تعبیر فی کل وادیهیمون، تعبیری کنایی است که در آن صورت، مکنی عنه، آشفتگی، و مکنی به، عبارت‏«فی کل واد یهیمون»خواهد بود.

تحقیق

سنایی هنگامی که شرع را با شعر مقایسه می‏کند، شرع را حقیقت و شعر را تخیل و باطل و نوعی گمراهی پنداشته است؛آن‏جا که می‏گوید: 10
پیش شرعش ز شعر جستن به
بیت را همچو بت شکستن به
شرع از شعر سخت بیگانه‏ست
گرچه با او کنون هم از خانه‏ست

زیرنویس

(1).الاستعاره تعلیق العبارة علی غیر ما وضعت له فی اصل اللغة جهة النقل للابانة (استعاره عبارت است از پیوند معنای عبارتی که در غیر معنای حقیقی لغوی به کار رفته است تا با این انتقال، معنی مراد گوینده بیش‏تر و بهتر بیان شود).به نقل از: دکتر زغلول سالم، محمد.النکت فی اعجاز القرآن.ط الثانیه.مصر دار المعارف. 1378.ص 5.
(2).مدرس تبریزی، محمد علی.ریحانة الادب فی تراجم المعروفین الکنیة أو اللقب. شرکت سهامی طبع کتاب.1368 ق.ج 5.ص 87.
(3).سنایی غزنوی.ابو المجدود بن آدم.الحدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة.تصحیح مدرس رضوی.دانشگاه تهران.1359.ص 144 و 145.
(4).بلخی رومی، مولانا جلال الدین محمد.مثنوی معنوی.انتشارات روزنه. 1380.ص 124.
(5).علامه طباطبایی(ره)، سید محمد حسین.المیزان فی تفسیر القرآن.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.ج 14.ص 150.
(6).لاهیجی، شمس الدین محمد.مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز.مقدمه و تعلیقات محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی زوار.1371.ص 485.
(7).سنایی غزنوی، ابو المجدودبن آدم، پیشین، ص 65.
(8).همان، ص 165.
(9).بلخی رومی، مولانا جلال الدین محمد، پیشین، ص 21.
(10).سنایی غزنوی، ابو المجدودبن آدم، پیشین، ص 146.

مقالات مشابه

ارزیابی دیدگاه مفسران درباره معناشناسی «معیشت ضنک» در آیه ۱۲۴ طه

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمحمد موسوی مقدم, فتح‌الله نجارزادگان, شیما محمود‌پور

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در تفسير آيه تبيان

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهعلی نصیری, سیدمصطفی مناقب, سیدکریم خوب‌بین خوش‌نظر

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست

بررسي آیات استثنايي سوره هاي انعام و اسراء

نام نشریهحسنا

نام نویسندهقاسم بستانی, مینا شمخی, نصره باجی